یادگیری پیانو بدون داشتن ساز امکان پذیر است؟ برای جواب به این سوال بد نیست داستان زندگی اندرو گاریدو را بشنویم، پسری که عشق و علاقه ی او به ساز پیانو نگذاشت تا شرایط و محدودیت های مالی به مانعی برای یادگیری او تبدیل شود. بیایید داستان پیانیست شدن این پسر با استعداد و خوش ذوق را از زبان خودش بشنویم:
داستان از کجا شروع شد؟
در سال 2010 و زمانی که فقط یازده سال داشتم از مادرم خواستم تا برایم یک پیانو بخرد. او که حقوق کمی داشت و مجبور بود تمام آن را برای کرایه خانه خرج کند با لحنی مودبانه به من جواب منفی داد. اما من آن روزها تنها یک آرزو داشتم و آن هم این بود که پیانیست شوم به همین خاطر مخالفت مادرم تاثیری در اشتیاق من برای یادگیری پیانو نگذاشت. به سرم زد تا یادگیری پیانو بدون داشتن ساز را امتحان کنم به همین دلیل با همان سن کم در اینترنت جستجو کردم و تمام اطلاعات مربوط به ابعاد و کلیدهای پیانو را به دست آوردم.
کلیدها را روی تکه کاغذهایی که به هم چسبانده بودم کشیدم. تمام تلاشم را کردم که اندازه ی کلیدهایی که نقاشی میکنم کاملا مشابه ساز واقعی باشد. بعد از آن شروع کردم به اینکه صدای هر کلید را با توجه به صفحه کلید های آنلاینی که در اینترنت وجود داشت یاد بگیرم. بعد از مدتی میتوانستم هنگام فشردن کلیدهای ساز کاغذی خودم صدای نت های آن را در ذهنم بشنوم.
تجربه ی یادگیری پیانو بدون داشتن ساز
ممکن است باور نکنید اما من شش ماه تمام آکورد ها ، گام ها و نت های پیانو را بدون دست زدن به یک ساز واقعی و تنها روی تکه ای کاغذ تمرین کردم. مادرم که پشتکار و علاقه ی من را دیده بود از یکی از دوستانش پول قرض گرفت و مرا در یک کلاس پیانو ثبت نام کرد. به خوبی اولین روز کلاس را به یاد میآورم. من که تا آن زمان به خوبی با صدای دیجیتالی کلیدهای پیانو آشنا شده بودم هنگامی که صدای یک پیانوی آکوستیک واقعی را شنیدم یکی از زیباترین لحظات عمرم را تجربه کردم. معلم در اولین جلسه سعی کرد تا کلید دو میانی و نت های اصلی را من آموزش دهد اما من خودم تمام گام های مینور و ماژور و آکوردهای اصلی ساز را حفظ شده بودم. به همین دلیل تنها بعد از هشت جلسه دوره ی مقدماتی ساز پیانو را به پایان رساندم.
محدودیت مرا متوقف نکرد!
وقتی وارد دبیرستان شدم، هزینه ی تحصیل و مدرسه باعث شد تا دوباره پشت پیانو کاغذی خودم برگردم و نتوانم کلاس های موسیقی را ادامه دهم. چندین ماه به یادگیری پیانو بدون داشتن ساز ادامه دادم ولی من برای اینکه بتوانم تکنیک های خودم را بهتر کنم نیاز داشتم تا پشت یک ساز واقعی بنشینم به همین دلیل مدیر مدسه به من اجازه داد تا قبل از شروع کلاس روی پیانوی بزرگ مدرسه تمرین کنم.
هرروز صبح ساعت پنج و نیم از خواب بیدار میشدم تا به موقع به مدرسه برسم و بتوانم قبل از شروع کلاس ها کمی ساز بزنم. حتی زمان های ناهار را پشت ساز سپری میکردم و بعد از ظهرها تا موقعی که سرایدار مدرسه مرا بیرون میانداخت بدون خستگی و با لذت به ساز زدن میپرداختم. شاید باور نکنید ولی حتی در خانه هم بعد از انجام تکالیف مدرسه تا موقع خواب خودم را در حال نشستن پشت ساز و نوازندگی پیانو تصور میکردم.
اولین ساز واقعی من
زمانی که سیزده ساله شده بودم، یک روز عصر وقتی به خانه برگشتم مادرم گفت که برای من یک سوپرایز بزرگ دارد. وقتی به اتاقم رفتم با یک صفحه کلید الکتریکی کیبورد مواجه شدم. مادرم به من توضیح داد که که با پولی که از دوستانش قرض گرفته است این ساز را خریده است و خواسته بود که مرا خوشحال کند.
پدرم مخالف سرسخت این بود که من در رشته ی موسیقی تحصیل کنم. او میخواست که من پزشک شوم و تحصیل در رشته ی موسیقی را به عنوان کاری بیهوده و غیر منطقی میدانست. مخالفت پدرم و طرز تفکر او کمی مرا ناراحت و دلسرد کرده بود اما با این وجود نواختن برای من مثل یک راه فرار از زندگی و مشکلات روزمره بود به همین دلیل نمیخواستم به هیچ وجه آن را کنار بگذارم.
ورود به دبیرستان موسیقی
مدرسه ای که در آن زمان در آن تحصیل میکردم آموزش حرفه ای در زمینه ی موسیقی ارائه نمیداد به همین دل تصمیم گرفتم تا برای یادگیری موسیقی به دبیرستان دیگری بروم.
امتحان ورودی به مدرسه جدید فوق العاده سخت و پیچیده بود. من به تحلیل و بررسی قطعات پیانو آشنایی داشتم و تجربه ی یادگیری پیانو بدون داشتن ساز را داشتم که از نظر بسیاری از افراد کاری غیرممکن بود، اما در این امتحان با قطعات پیچیده و ارکسترالی مواجه شدم که تا کنون مانند آن ها را ندیده بودم.
با وجود اینکه اصلا انتظار این مسئله را نداشتم اما در امتحان ورودی قبول شدم و دو سال در مدرسه ی موسیقی به تحصیل پرداختم. در همین حین با اجراهای خیابانی توانستم یک پیانوی واقعی برای خودم بخرم.
چرا باید به خودمان ایمان داشته باشیم؟
تمام اساتید موسیقی به من میگفتند که برای رسیدن به سطح ارکسترال دیر شده است و من دیگر نمیتوام یک نوازنده ی کنسرواتوار حرفه ای شوم اما من آن قدر به تلاش ادامه دادم تا اینکه جایزه ی بهترین پیانیست را در تمام مدرسه به دست اوردم. این مسئله باعث شد تا احساس کنم با وجود اینکه نوازندگی را دیر شروع کرده ام اما از بقیه عقب نیستم.
الان که بیش از ده سال از زمانی که اولین پیانوی کاغذی خودم را میگذرد و من به یکی از برترین نوازندگان کنسرواتوارهای برجسته جهان تبدیل شده ام هنوز هم بسیاری از اوقات تمرینات خودم را به صورت ذهنی و بدون استفاده از ساز انجام میدهم. خوشحالم که در تمام آن روزها به خودم ایمان داشتم و اجازه ندادم که هیچ چیزی مانع رسیدن من به آرزوهایم شود.
اگر شما هم به نوازندگی موسیقی علاقه دارید فقط کافیست به خودتان ایمان داشته باشید و قدم در مسیر رسیدن به آرزوهای خود بگذارید. پس فرصت را از دست ندهید و از همین امروز شروع کنید.