کتاب فلسفه موسیقی مجموعه ای از بهترین مقالات دانشگاه استنفورد است که به ما کمک میکند تا موسیقی را بهتر بشناسیم، اما چرا باید موسیقی را بشناسیم و اصلا فلسفه موسیقی به چه معناست؟ قبل از جواب دادن به این سوالات بیایید اول خودمان را تحلیل و بررسی کنیم و ببینیم آیا ما از آن دسته انسان های کنجکاو و دغدغه مند هستیم که سوالات بی جواب بسیاری دارند و یا اینکه ترجیح میدهیم دنیا را فقط با حواس پنج گانه خود درک کنیم و هیچ وقت از آن فراتر نرفتیم.
من به دنبال جوابم!
آیا تا به حال به این فکر کرده اید که موسیقی چیست؟ چه رازی در موسیقی وجود دارد که میتواند احساسات ما را برانگیزد؟ اصلا چه ویژگی باعث میشود ما برخی صداها را به عنوان موسیقی بشناسیم و برخی دیگر را فقط صدا بنامیم؟ بر اساس چه چیزی میتوانیم بگوییم که یک موسیقی فاخر است و دیگری ارزش هنری ندارد؟ اصلا چه کسی تعیین میکند که یک موسیقی خوب باشد و دیگری بد؟
اگر شما هم سوالات این چنینی درباره ماهیت موسیقی در ذهن دارید به شما تبریک میگویم زیرا شما دارای قدرت تفکر فلسفی هستید و سوالات شما در شاخهی گسترده ای از فلسفه به نام «فلسفه ی موسیقی» جای میگیرد.
انسان های بزرگ زیادی در طول تاریخ زندگی میکردند که با سوالاتی مشابه سوالات شما درگیر بودند. افراد بزرگی سعی در کشف ماهیت موسیقی و شگفتی های آن داشته اند و موسیقی همیشه یکی از مهم ترین و بحث برانگیزترین مسائل فلسفی مورد بحث میان فیلسوفان همه دوران ها بوده است.
به راستی موسیقی چیست؟
من خودم یکی از افرادی هستم که همیشه درباره ماهیت مسائل مختلف سوال میکنم و موسیقی همیشه یکی از بزرگترین علامت سوال های ذهن من بوده. همیشه دلم میخواسته بدانم که چه رازی درباره قرارگیری این صداها کنار هم وجود دارد که چنین جادوی بزرگی را خلق میکند. گاهی اوقات با خودم فکر میکنم شاید باخ و بتهوون جادوگرانی هستند که قرن هاست ما را با موسیقی خود مسحور کرده اند. یا شاید موسیقی در جهانی دیگر وجود دارد و این افراد فقط کاشفان آن بوده اند.
این سوالات به طور مداوم در ذهن من میچرخید تا اینکه این اواخر با کتاب جالبی آشنا شدم که به من کمک کرد تا حدودی به این سوالات مربوط به موسیقی را پاسخ دهم.
کتاب فلسفه موسیقی نوشته ی اندرو کنیا یکی از کتاب هایی بود که به من کمک کرد تا موسیقی را بهتر درک کنم. یکی از نکات مثبتی که موقع خواندن آن توجه مرا جلب کرد سادگی و قابل فهم بودن متن این کتاب است. به طوریکه با وجود اینکه من مطالعات فلسفی چندان زیادی ندارم به کمک آن توانستم به درک بهتر و عمیق تری از فلسفه و خود موسیقی برسم و حتی به سوالاتی که مدت ها ذهنم را مشغول کرده بودند پاسخ دهم.
در ادامه خلاصه ی کوتاهی درباره این کتاب را به شما توضیح میدهم تا با کمک آن بتوانید تصمیم بگیرید که این کتاب برای شما هم مناسب است یا نه.
کتاب فلسفه موسیقی ، پاسخی برای تمام سوالات فلسفی ما
موسیقی نقش خیلی پر رنگ و مهمی را در زندگی همهی ما ایفا میکند و به خاطر همین مسئله ما بدون اینکه خودمان متوجه باشیم از ابتدای آشنایی مان با این موهبت بزرگ سوالاتی برای درک بهتر آن طرح کرده ایم که به برخی از آن سوالات پاسخ داده ایم اما برخی دیگر همچنان بدون جواب مانده اند. مثلا ما تقریبا میتوانیم تشخیص دهیم موسیقی کلاسیک و پاپ چه تفاوتی با هم دارند. شاید نتوانیم یک تعریف علمی و تخصصی برای آن ارائه دهیم اما در قسمتی از مغزمان جواب این پرسش را میدانیم. اما شاید نتوانیم دقیقا بگوییم که چرا یک موسیقی خاص روی ما تاثیر میگذارد.
بدون شک موسیقی یکی از مرموزترین هنرهاست و این مسئله باعث میشود که معماهای فلسفی زیادی درباره آن وجود داشته باشد. کتاب فلسفه موسیقی حاصل ایده ای است که در سال 1995 در دانشگاه استنفورد آغاز شد. این دانشگاه تصمیم گرفت تا یک راه ارتباطی بین فضای دانشگاهی و عموم جامعه برقرار کند و با انتشار دانشنامه فلسفی خود مرجع و منبع خوبی برای محققان و تمام علاقمندان به وجود آورد. به همین دلیل به تدریج تمام مقالات و نظریه های مهم خود را در بستر یک پایگاه اینترنتی موثق منتشر کرد. کتاب فلسفه موسیقی مجموعه ی گزیده ای از این مقالات درباره رایج ترین و بحث برانگیزترین سوالات موسیقیایی همه ی ما است.
در این کتاب چه میخوانیم؟
این کتاب شامل پنج فصل است:
فصل اول
نویسنده برای فصل اول عنوان «موسیقی چیست؟» را انتخاب کرده است که به نظرم عنوان خوب و کاملا به جایی است. در این فصل درباره موسیقی مطلق و اصیل صحبت شده است، یعنی موسیقی که هیچ عنصری به جز نت های موسیقی در آن وجود ندارد و بیشتر فیلسوفان نظریات خود را براساس این موسیقی نوشته اند. دقیقا مثل این جمله معروف هانس کریستین اندرسون که میگوید: « آن جا که کلمات کم میآورند ، موسیقی به سخن میآید.» این موسیقی همان موسیقی است که تاثیری بیشتر از کلمات و توصیفات دارد.
فصل دوم
فصل دوم این کتاب که هستی شناسی موسیقی نام دارد بیشتر از همه به ماهیت موسیقی کلاسیک پرداخته شده است.
فصل سوم
در این دو فصل تقریبا همه ی ما با چیستی موسیقی آشنا میشویم و بعد از آن در فصل سوم به سراغ رابطه ی «موسیقی و عواطف» خواهیم رفت. شاید بزرگترین تاثیر موسیقی برای هر شخص به دلیل این مسئله باشد که به او میتواند درونی ترین خواسته ها و احساسات خود را در آن پیدا کند. در این بخش از کتاب فلسفه موسیقی ما میتوانیم درک کنیم که چرا و چگونه احساساتمان به کنترل موسیقی که میشنویم در میآید و دلیل این موضوع چیست.
فصل چهارم
آیا میدانستند حیوانات هم میتوانند موسیقی را بشنوند و تحت تاثر آن قرار بگیرند؟ مثلا زمانی که یک چوپان برای گوسفندانش نی میزند، گوسفندان به موسیقی او خو میگیرند و با آن احساس آرامش میکنند. و از آن جالب تر اینکه حتی میتوانند صدای نی چوپان خود را از هر صدای نی دیگری در جهان تشخیص بدهند. فصل چهارم از کتاب فلسفه موسیقی «فهم موسیقی» نام دارد. این فصل به ما یاد میدهد که چه چیزی باعث ایجاد تجربه ی فهمیدن در موسیقی میشود؟ ما و حیوانات چگونه موسیقی را میفهمیم؟
فصل پنجم
فصل پنج، موسیقی و ارزش.
اگر به مباحث زیبایی شناختی علاقه دارید این فصل برای شما نوشته شده است. با مطالعه آن میتوان مطالب زیادی درباره ماهیت هنری و زیبایی شناختی موسیقی یاد گرفت.
برشی از متن کتاب
این پرسش که اثر موسیقایی دقیقا چیست، از پرسشی مشابه درباره آثار نقاشی، پیچیدهتر و معماییتر است. برخلاف بخش زیادی از ادبیات، نمونههای اثر در این جا اجراها هستند، که تفسیر یا برداشتی از اثر به دست میدهند. با این حال، اثر را میتوان مستقل از هر اجرایی نیز تفسیر کرد، و اجراها خود قابل تفسیرند. این گونه سخن گفتن از «تفسیر» به این واقعیت اشاره دارد که ما موسیقی را هنری سرشار از معنا مییابیم، و در عین حال، برخلاف هنر نمایش، موسیقیِ سازیِ محض دارای هیچ محتوای معنایی روشنی نیست. این امر بلافاصله باعث میشود که بپرسیم چرا باید موسیقی را این چنین ارزشمند بیابیم.
جادوی موسیقی را در زندگی خود جاری کنیم
زندگی بدون موسیقی برای هیچ کس قابل تصور نیست. البته هر کدام از ما سلیقه خاص خودمان را در موسیقی داریم و از شنیدن برخی قطعات بیشتر از سایرین لذت میبریم. اما جدا از گوش دادن به این موهبت عظیم ، یادگیری موسیقی میتواند لذت خوشایندی را ما بچشاند که با هیج لذت دیگری برابری نمیکند.
البته یادگیری موسیقی به یک نقشه ی راه دقیق و راهنمایان با تجربه ای احتیاج دارد. برای یادگیری موسیقی شما نیاز به کسی دارید که روش منحصر به فرد شما در یادگیری را درک کند و به پروسه یادگیری تان اهمیت دهد نه فقط اینکه به شما نشان دهد نحوه صحیح نواختن ساز چگونه است. شما برای این مسئله باید به یک آموزش صحیح و اصولی روی آورید که به طور اختصاصی برای شما طراحی شده باشد.
روش آنلاین یادگیری موسیقی یکی از روش هایی است که برای افراد پر مشغله کمک میکند تا از اموزش های خوب و با کیفیتی بهره ببرند که به دلیل محدودیت های زمانی به آن دسترسی ندارند. این روش مزایای بی شماری دارد که به شما کمک میکند در کمترین زمان به اهداف موسیقیایی خود برسید.
بسیار مطالب مفیدی بود. راجع به فلسفه موسیقی کم نوشته میشه در وب فارسی. متشکر از شما.
ممنون از حسن توجه شما