موسیقی فیلم آبی اولین فیلم از سه گانه ی رنگ ها اثر کارگردان بزرگ سینمای لهستان کیشلوفسکی (kieslowski) است، موسیقی این فیلم که نقش محوری و اساسی در داستان آن دارد شاهکاری منحصر به فرد و بی مانند از آهنگساز لهستانی زبیگنف (zbigniew preisner) پرایزنر میباشد. فیلم «آبی» بهترین فیلم و به اصطلاح گل سر سبد این سه گانه است و جدا از بازی فوق العاده ی ژولیت بینوش نیمی از این موفقیت به موسیقی متن این فیلم برمیگردد.
درباره سه گانه رنگ ها (Three colours)
اگر هنوز این مجموعه را ندیده اید، باید بگویم که سه گانه ی رنگ ها مجموعه سه فیلم به نام های «قرمز» ، «سفید» و «آبی» است که نماد پرچم کشور فرانسه هستند. کیشلوفسکی اگرچه خودش لهستانی بود اما تقریبا بیشتر زندگی خود را در فرانسه گذراند و این مجموعه تحت تاثیر زندگی در فرانسه به تصویر کشیده است. این رنگ ها نمادی شعار انقلاب بزرگ فرانسه یعنی آزادی ، برابری، برادری هستند که در 1993 تا 1994 در پرچم این کشور به رنگ های آبی، سفید و قرمز به تصویر در آمدند.
فیلم آبی که بهترین بخش از این سه گانه است به بیان مفهوم «آزادی» میپردازد. ما در بستر این فیلم مدام با این سوال مواجه میشویم که «آیا انسان میتواند آزاد باشد؟» البته منظور از آزادی ، مفهوم فلسفی از آزادی وجودی انسان را در میگیرد. کیشلوفسکی که به عنوان فیلمساز فیلسوف سینما لقب گرفته است در این فیلم به خوبی دیدگاه های فلسفی خود را نسبت به مفاهیم وجودی انسان بیان کرده و در این راه مخاطب را با خود همدل و همراه میکند.
داستان فیلم
داستان فیلم درباره زنی به نام ژولی است که در طی یک حادثه ی رانندگی تمام خانواده ی خود را که متشکل از دختر و همسرش بود از دست میدهد. شوهر ژولی آهنگساز مشهور و سرشناسی بوده و مرگ او آشفتگی عظیمی در احساسات ژولی به وجود آورده است به طوری که در ابتدای فیلم تصمیم به خودکشی میگیرد اما موفق به عملی کردن آن نمیشود.
ژولی برای تسکین درد خود و دور شدن از تمام خاطرات گذشته به پاریس میرود و در آپارتمان کوچکی ساکن میشود. در این میان موسیقی فیلم آبی که یکی از قطعات ساخته شده توسط شوهر ژولیست او را با گذشته پیوند میدهد. این موسیقی قطعه ای ناتمام است که برای ستایش اتحادیه اروپا ساخته شده.
این قطعه مثل رنگ آبی تم اصلی فیلم را تشکیل میدهد و نشان دهنده دلبستگی زیاد ژولی به گذشته و خاطرات قدیمی اش است.
درباره موسیقی فیلم آبی
موسیقی فیلم آبی یکی از قوی ترین ساخته های زبیگنف پرایزنر به شمار میرود. این آهنگساز پیش از این هم موسیقی فیلم های دیگری نظیر «فیلم آخرین سپتامبر»، «سریال ده فرمان»، «فیلم باغ اسرار» و… را آهنگسازی کرده بود.
این بار او درموسیقی فیلم آبی از سبک موسیقی کلاسیک موتزارت و اپرا مدرن برای ساخت اثرش استفاده کرده است. کیشلوفسکی از پرایزنر آهنگساز خواست تا قبل از فیلمبرداری فیلم، موسیقی را بر اساس فیلمنامه بسازد. بنابراین با بررسی و تحلیل دقیق تر او و دانشی که در زمینه ی فلسفه داشت، آهنگساز و کارگردان زبان مشترکی در شکل دادن به فیلم و موسیقی پیدا کردند. به گفته پرایزنر آهنگساز، وظیفه موسیقی این بود که فیلم را به تصویر بکشد، اما هوشمندانه تر از تصاویر.
یکی از نکات جالب این فیلم وجود قطعاتی از یک آهنگساز هلندی خیالی به نام «ون دن بودن مایر» است که قطعه ی مخصوص تشیع جنازه در این فیلم به او نسبت داده شده. این آهنگساز وجود خارجی ندارد و محصول مشترکی از کیشلوفسکی و پرایزنر به شمار میرود. آن ها صرفا به این دلیل که از موسیقی کلاسیک کشور هلند خوششان آمده بود این شخصیت را خلق کردند و برای او آثاری ساختند.
موسیقی فیلم آبی در جشنواره فیلم گلدن گلوب نامزد بهترین موسیقی متن فیلم شده است.
زبیگنف پرایزنر (Zbigniew Preisner)
پرایزنر متولد مارس 1955 ، یکی از بزرگترین آهنگسازان لهستانی است که بیشترین شهرت خود را به خاطر همکاری با کیشلوفسکی در فیلم و سریال های او به دست آورده است. در واقع این کیشلوفسکی بود که استعداد نهفته ی پرایزنر را به دنیای سینما نشان داد اما موسیقی فیلم آبی به تمام طرفداران این آهنگساز ثابت کرد که توانایی او فراتر از تمام انتظارات تصور شده است.
نکته ی جالب که در زندگی این آهنگساز وجود دارد این است که او در رشته ی تاریخ و فلسفه تحصیل کرده است و هیچ گاه به طور رسمی موسیقی نیاموخت. او با مطالعه و تمرین خودش به شکل خودآموز آموزش موسیقی را شروع کرده است. سبک آهنگسازی او سبک نئو رمانتیسم است و افرادی چون «پاگانینی» و سیلبیوس از جمله اشخاصی بودند که که او از آن ها الهام گرفته است.