کتاب یک جرعه تار ، متد آموزش ساز تار به کودکان است که توسط سارا رضا زاده، مدرس و نوازنده تار و سه تار نوشته شده است. رضا زاده سعی کرده است تا در این کتاب، قطعاتی را برای کودکان استفاده کند که نوازندگی تار برای رده سنی پایین به عنوان یک فعالیت جذاب و سرگرم کننده تبدیل شود.
داستان اولین شکست در آموزش به کودکان
سارا رضا زاده درباره اولین تجربیاتش در آموزش تار به کودکان چنین میگوید:
درسال 1390 یکی از شاگردانم از من درخواست کرد تا به دختر بچه هشت ساله اش آموزش تار بدهم و من هم پذیرفتم.
قبل از شروع کلاس های نیوشا میدانستم که کتاب آموزش تارهنرستان برای یادگیری بچه به این کوچکی سنگین و خسته کننده خواهد بود به همین دلیل زمانی که کلاس های او شروع شد علاوه بر دروس کتاب هنرستان تصمیم گرفتم تا قطعات کودکانه و فولکوریک را هم به او آموزش دهم. اما با وجود تلاش های من و پیگیری های مادرش، نیوشا بیش از شش ماه در کلاس دوام نیاورد و آموزش را رها کرد.
این اتفاق بار دیگر تکرار شد و یکی از آشنایان از من خواست تا به پسر بچه ای شش ساله آموزش تار بدهم. این بار هم همان مشکلات قبلی پیش آمد، علیرضا هم مثل نیوشا آموزش را نصفه و نیمه رها کرد.
با توجه به این دو تجربه ای که از کار با کودکان به دست آورده بودم تصمیم گرفتم تا به صورت تخصصی روی آموزش موسیقی به کودکان کار کنم. به همین منظور دوره های مخصوصی برای آموزش موسیقی به کودکان گذراندم و حدود پنج سال در آموزشگاه های مختلف مشغول آموزش بلز و فلوت ریکوردر به کودکان شدم. در کنار این سازها مفاهیم ساده ای مثل گام، ریتم، فاصله و تئوری را نیز به آن ها یاد میدادم.
ولی آنچه در این کلاسها برای من اهمیتی فراتر از آموزش موسیقی داشت ایجاد عشق به موسیقی در کودکان بود.
استفاده از موسیقی ایرانی برای آموزش به کودکان
در تمام پنج سالی که به آموزش موسیقی به کودکان مشغول بودم، متوجه شدم که بیشتر کتاب های موجود برای آموزش به کودکان حاوی ملودی های غربی بودند و همین باعث میشد تا شاگردان پس ازفارق التحصیلی سازهای غربی مثل گیتار، پیانو و ویولن را به عنوان ساز تخصصی خود انتخاب کنند.
به همین دلیل پیش از اینکه ایده ی نوشتن کتاب یک جرعه تار به ذهنم خطور کند، شروع به نوشتن جزوه ای بنام «رنگین کمان» کردم و آن را در کلاسهای شخصی خودم مورد آزمایش قرار دادم. این جزوه مجموعهای کامل از ساده ترین ملودی ها بود در قالب قطعاتی کوتاه که شخصا نگاشته بودم. این قطعات با توجه به تیغههای بمل و دیزِ بلز در ماهور شروع میشد و ادامه می یافت. این امر رنگ و بویی متفاوت به کلاس بخشید و در کلاسهای من کودکان با بلز، افشاری و دشتی می نواختند.
برای آشنایی و علاقمند کردن کودکان به موسیقی ایرانی از دوستانم درخواست میکردم که به عنوان مهمان به کلاس بیایند و برای کودکان سازهای تار، کمانچه و دف بنوازند. این کار مورد استقبال بسیار زیاد کودکان واقع شد به طوریکه از میان فارق التحصیلان آن سال که 15 نفر بودند، دوازده نفر ساز تار را به عنوان ساز تخصصی خود انتخاب کردند.
نوشتن کتاب یک جرعه تار از کجا شروع شد؟
این تجارب ارزشمند جرئت نوشتن کتاب یک جرعه تار را در من به وجود آورد. قبل از شروع اولین کلاس تارم برای کودکان، مجموعه کوتاهی از اشعارِ مهد کودک با ملودی های ایرانی را برای آنها آماده کردم و تلاش کردم تا این کار را تا حد مکان با حفظ و رعایت تمام نکات ارزنده کتاب هنرستان انجام دهم، و در نتیجه موفق به نوشتن متد تار مخصوص کودکان شدم که یک جرعه تار نام گرفت.
میزان استقبال از کتاب و میزان جذابیت آن برای کودکان برایم باور کردنی نبود. هیچیک از کودکان نه تنها کلاس خود را ترک نکردند بلکه با میل و اشتیاق در کلاسها حاضر میشدند.
بنابراین در بهار 1395، تمام قطعات کتاب دوباره ویراست یا بازسازی شدند، قطعات زیادی اضافه شد و کتابی جدید شکل گرفت که تک تک قطعات و تمرینات آن را هر هفته سر کلاسها درس میدادم و مدتها با شاگردان مختلف روی تمرینها و قطعات کار میکردم تا از اثربخشی تمرین های کتاب مطمئن شوم.