ناشنوایان موسیقی را چگونه حس میکنند؟ برای بیشتر مردم دسترسی به موسیقی و لذت بردن از آن در موقعیت های مختلف کار آسانی است اما آیا افراد ناشنوا هم میتوانند مثل افرادی که میشنوند از موسیقی لذت ببرند؟ برخلاف تصور بسیاری از مردم که فکر میکنند ناشنوایان موسیقی را حس نمیکنند باید بگوییم که دقیقا برعکس آن ها موسیقی را حس میکنند و دقیقا همانند ما از آن لذت میبرند، اما به گونه ای متفاوت.
افراد ناشنوا یکی از حواس پنج گانه را ندارند و به همین دلیل حواس دیگر آن ها میکوشند تا این کمبود را به نحوی جبران کنند. اما دلیل اینکه لذت موسیقی در افراد ناشنوا و سایرین به یک صورت انجام میپذیرد این است که مهم نیست شما موسیقی را چگونه و توسط کدام حواس دریافت میکنید، در نهایت بخش مشخصی از مغز شما وظیفه ی پردازش آن را دارد که این بخش در همه ی افراد مشترک است.
در این مقاله به این موضوع میپردازیم که ناشنوایان موسیقی را چگونه حس میکنند و نحوه ادراک آن ها از موسیقی چگونه است.
صدا و موسیقی
بسیاری از پدیده های اطراف ما مثل تیک تاک ساعت، یا به هم خوردن شاخه درختان با ایجاد یک موج ارتعاشی که از هوا و یا محیط های دیگر میگذرد، اصواتی تولید میکنند که این اصوات به گوش ما میرسند و ما آن ها را میشنویم.
سرعت امواج صوتی فقط در صورتی که در محدوده شنوایی ما باشند برای ما قابل شنیدن اند، طول موج با واحدی به نام هرتز اندازه گیری میشود و گستره ی صوتی انسان فقط امواج 20 تا 20000 هرتز را شامل میشود.
موسیقی ساختاری نظام و مند و چیده شده از اصوات مختلف با درجه زیر و بمی متفاوت است که در کنار یک دیگر با تعادل و نظم قرار گرفته اند تا یک قطعه ی موسیقی را گوشنواز کنند.
ناشنوایان موسیقی را چگونه حس میکنند؟
همان طور که گفتیم موسیقی در قسمت های خاصی از مغز پردازش میشود که در این قسمت ها در افراد ناشنوا و شنوا به یک صورت عمل میکند. یکی از این بخش ها، قشر حسی مغز است.
حتما برای شما هم پیش آمده که داخل ماشینی نشسته باشید که صدای موسیقی آن آنقدر زیاد است که کل بدنه اتومبیل را به لرزه در میآورد و میتوانید ارتعاشات موسیقی را با بدن خود حس کنید. ناشنوایان هم دقیقا موسیقی را به همین روش حس میکنند.
آنها حتی میتوانند با موسیقی ارتباط عاطفی برقرار کنند و آن را به خاطرات مختلف خود ربط دهند. زمانی که ما درباره ی آهنگ های مورد علاقه مان فکر می کنیم، به احتمال زیاد آهنگ هایی هستند که از آنها خاطرات مثبت و شیرین داریم. نت های آغازین آهنگ که سبب می شود تا سریع آن را تشخیص دهیم، نوعی تلاطم و هیجان عاطفی را در ما برمی انگیزد. ناشنوایان نیز می توانند چنین ارتباط حسی ای با موسیقی داشته باشند ، اما این حس، از راه نت های بم و ضرب آهنگ ایجاد می شود.
در واقع ناشنوایان موسیقی را همانند ما در بخش شنیداری مغز تجزیه و تحلیل میکنند اما در کمال نابانوری پیامی که نورون های عصبی را در آن ها تحریک میکند از راه گوش دریافت نمیشود، بلکه از طریق لامسه و ارتعاشاتی که به طور فیزیکی حس میکنند تولید میشود.
تجربه ی افراد ناشنوا در درک موسیقی از زبان خودشان
امیلی دختر بیست ساله ای است که از کودکی دچار ضعف بسیارشدید در شنوایی خود بوده و در هر دو گوش خود سمعک میگذارد، او یک طرفدار دو آتیشه ی موسیقی جاز است و مثل همه با هدفون خود برای پیاده روی به بیرون میرود. او درباره استفاده از هدفون میگوید: «من فقط ارتعاشات و ضربات را حس میکنم اما از نظم موجود در این ارتعاشات خوشم میآید.» او تعریف میکند که یک بار در قطار مردی به سمت من آمد و گفت که چقدر سلیقه ی موسیقی خوبی داری و این اولین باری بود که من فهمیدم چقدر صدای موسیقی ام بلند است.
در گوشه ی دیگری از دنیا، پسری به نام تروی زندگی میکند، تروی عاشق موسیقی است و حتی همین اواخر برای تولد 14 سالگی خود یک هدفون هدیه گرفته است. او حتی برای شغل آینده اش تصمیم گرفته تا مثل پسرعموی خود یک موسیقیدان شود. تا اینجای داستان خیلی عادی به نظر میرسد تا اینکه متوجه میشویم تروی از زمان به دنیا آمدن ناشنوا بوده. او با کمک سمعک هایش روی تنظیمات تله کویل قادر بود تا فرکانس های خاصی را از واکمن اش بشنود؛ ارتعاشات بم سازهای کوبه ای و اثر خفیفی از اشعار از طریق یک سیگنال بی سیم مغناطیسی.
چارلی سویین بورن روزنامه نگار و فیلم ساز ناشنوا هم عقیده دارد که «نادیده گرفتن شدن افرادی چون ما از جانب صنعت موسیقی سبب شده که من نتوانم در اجراهای زنده حضور داشته باشم.»
آنچه که باید بدانیم این است که این گمان که ناشنوایی مانع درک و لذت از موسیقی است، واقعیت ندارد و شاید جامعه موسیقی به همراه انجمن های ناشنوایان باید بیش از پیش تلاش کنند تا بستری مناسب برای حضور آنها در اجراهای زنده را فراهم آورند.