فیلم پیانیست را میتوان بدون شک یکی از ده فیلم برتر و تاثیر گذار جهان دانست، این فیلم بی نظیر که در سال 2002 منتشر شد علاوه بر تمجید منتقدان و جوایز جشنواره های مختلف اروپایی و آمریکایی موفق به دریافت جایزه اسکاردر هفت رشته مختلف، جوایز متعدد گلدن گلوب و سزار شد.
کارگردان فیلم پیانیست «رومن پولانسکی» این فیلم را براساس زندگینامه «ولادیسلاو اشپیلمن» یکی از موسیقیدانان با استعداد و پیانیست معروف لهستانی که در دوران جنگ جهانی دوم زندگی میکرد ساخته است. متاسفانه اشپیلمن در سال 2000 درگذشت و نتوانست شاهد این اثر هنری عظیم که بر پرده سینما به نمایش درآمده بود باشد.
رومن پولانسکی که خود با وجود اینکه کودکی بیش نبود اما در جنگ جهانی دوم حضور داشت. وی که به اسارت نازی ها درآمده بود همانند اشپیلمن توانست از این فاجعه عظیم جان سالم به در ببرد. شاید همین مسئله انگیزه ای بود برای همدردی با اشپیلمن و ساخت فیلم پیانیست.
داستان فیلم پیانیست
داستان این فیلم بی نظیر در مورد نوازنده پیانو مشهوری به نام ولادیسلاو اشپیلمن است که برای ایستگاه رادیویی ورشو لهستان کار میکند و قطعاتی از موسیقی شوپن را با پیانو مینوازد. در آغاز جنگ جهانی دوم به نظر میرسد که خانواده اشپیلمن در امنیت هستند و با این تفکر که فرانسه و انگلستان بر نازی ها پیروز میشوند زندگی عادی خود را میکنند. اما با شدت گرفتن حملات، خانواده اشپیلمن نیز مانند هزاران یهودی دیگر به اسارت نازی ها در میآیند و درطول فیلم کشته میشوند. ولادیسلاو اشپیلمن نیز طی اتفاقاتی از خانواده اش جدا میشود و تمام همت و تلاش خود را برای زنده ماندن در این ورطه خونبار جنگی به کار میبرد.
موسیقی فیلم پیانیست
آهنگساز لهستانی «ویچک کیلار» که نوازندگی و امور موسیقی این فیلم را برعهده داشت با ذوق و زیرکی خود قطعاتی متناسب با فضای سرد و تیره فیلم را از موسیقیدان مشهور فردریک شوپن به عنوان موسیقی متن این فیلم زیبا انتخاب کرد.
انتخاب موسیقی مناسب در کنار بازی زیبای «آدرین برودی» یکی از اصلی ترین دلایل موفقیت فیلم پیانیست است. در برخی از قسمت های فیلم بازیگر اصلی آدرین برودی خود پیانو مینوارد. وی با وجود اینکه نواختن پیانو را در سالهای گذشته آموخته بود اما مجددا تحت آموزش قرار گرفت و خود را برای نواختن موسیقی این فیلم آماده کرد. البته نا گفته نماند که بیشتر موسیقی توسط ویچک کیلار نواخته شده است و برودی فقط قسمت های ابتدایی این قطعات را مینواخت.
یکی از زیباترین صحنه های فیلم مربوط به مواجهه پیانیست با افسر آلمانی «ویلم هوسن فلد» است. در آن زمان اشپیلمن قطعه معروف «بالاد در سل مینور» اثر شوپن را مینوارد و افسر آلمانی را به گونه ای تحت تاثیر قرار میدهد که از جان او میگذرد و برایش غذا تهیه میکند.
بی شک تمنای چشم های اشپیلمن برای شوق به زندگی کردن و پس زمینه موسیقی شوپن که به طرز استادانه ای نواخته میشود هر بیینده ای را در جای خود میخکوب میکند.
پیانیست یکی از فیلم های کم دیالوگ و احساسی تاریخ سینما است. علت این مسئله این است که اشپیلمن بیشتر طول فیلم را به تقلا و تنهایی میگذراند و تنها راه ارتباط و همدردی مخاطب با این فیلم موسیقی کیلار است. کیلار به بهترین نحو ممکن از عهده انتقال احساسات و ارتباط با مخاطبین برآمده و با نبوغ و سلیقه خود تمامی مفاهیم و احساسات را درزمان مناسب خود منتقل کرده است.