بتهوون یا لودویگ فان بتهوون موسیقی دان و آهنگساز اهل کشور آلمان بود . وی زاده هفدهم دسامبر 1770 در شهر بن آلمان است. پدرش یوهان وان بتهوون اهل هلند ومادرش ماگدالِنا کِوِریچ وان بتهوون، تبار اسلاو داشت. بتهوون یکی از بزرگ ترین موسیقیدان تاریخ در دوران کلاسیک و آغاز دوره رمانتیک بشمار میرود. خانواده ی اودراصل بلژیکی بودند، پدرش یک خواننده و نوازنده دربار بن بود و همیشه تلاش می کرد از راههای آسان، هزینه زندگی خانواده اش را تامین کند اما مادرش زنی مهربان وآرام بود که بتهوون از مادرش بهعنوان بهترین دوست خود یاد میکرد.
ورود بتهوون به موسیقی
او درسن 5 سالگی آموزش موسیقی را شروع کرد. اولین معلم موسیقی بتهوون پدرش بود . پدر بتهوون اعتقاد داشت که به سرعت میتواند این کودک را بهعنوان پدیده دنیای موسیقی به جهان معرفی کند. به همین خاطر آموزش پیانو را از سنین خردسالی آغازکرد. او ازهمان دوران کودکی به موسیقی علاقه مند بود و پدرش روز وشب به او تعلیم می داد. بتهوون بعد از آموزش های پدرش تحت آموزش های ریستین گوت لوب نیفه (اهنگسازورهبرارکستر) قرار گرفت. نیفه در طی آموزش هایش به بتهوون متوجه شد که او از استعداد زیادی برخوردار است بنابراین علاوه برآموختن موسیقی، بتهوون را با آثار فلاسفه کهن و نوین آشنا کرد. نیفه در سال 1783 مجله ای با عنوان مجله موسیقی منتشر نمود و در رابطه با دانش آموزش بتهوون که تنها 12 سالش بود نوشت: اگراو به همین روال پیش برود، بدون شک موتزارت جدیدی خواهد شد.
بتهوون به سفارش نیفه ،درحالی که 14 سال داشت به عنوان نوازنده ارگ در دربار مارکسیمیلیان فرانز عضو هیئت گزینش شهر کوگولن منصوب شد . این شغل به او این توان را داده بود که علاوه بر خانواده با افراد دیگری آشنا شود. پرنس ماکسمیلیان فرانز از استعداد بتهوون باخبر بود از این رو در سال 1787 او را به وین فرستاد تا با موتسارت دیدار کند وعلم موسیقی خود را افزایش دهد.
ملاقات با موتسارت
موتسارت هنگام برخورد با بتهوون به فکرفرو رفت وبا تردید پذیرایش شد. اما پس از شنیدن آوای موسیقیش گفت (نام این پسر را به یاد بسپارید. یک روز مردم دنیا را وادار می کند که درباره اش به بحث و گفتگو بپردازند).
اجرا و آثار بتهوون
بتهوون اولین سمفونی اش را در سال 1800 درکنسرت وین ارائه داد که مورد استقبال همه قرارگرفت. شباهت زیادی میان این آثار وآهنگ های موتزارت بود زیرا مدتی شاگرد او بود. اما بتهوون کم کم مستقل شد وبه ابداع و نوآوری های خودش، شروع به آهنگسازی کرد. اوتا یک سال هیچ فعالیتی در زمینه ی آهنگسازی نداشت تا اینکه دوستش را فراخواند و اعتراف کرد که ناشنوا شده است. اودرسن 33 سالگی کاملا ناشنوا شده بود و حتی نمی توانست آثارخودش را بشنود اما این موضوع نمی توانست مانعی جدی برای بتهوون شود. نخستین اثر بزرگ بتهوون سنفونی شماره ۳ بود که در سال ۱۸۰۲ با موفقیت روبرو شد وسمفونی چهارم و پنجم و ششم را هم در آن سال ساخت.
او در این دوران آثارهای برجسته ای را ازخود به یادگار گذاشت. که از این آثارشناخته شده می توان به شش سنفونی ، سه کنسرتو پیانو و تنها کنسرتوی ویولن ، پنج کوارتت زهی ، هفت سونات پیانو، شامل سوناتهای والدشتاین و آپاسیوناتا و تنها اپرای بتهوون.
اودرسال 1812 با گوته آشنا شد و آهنگ هایی برای اشعار این شاعر ساخت. روز پانزدهم نوامبر 1815 با مرگ برادرش کارل مواجه شد. برادر دوست داشتنی او هنگام مرگ وصیت کرد فرزندش تحت حضانت بتهوون بزرگ شود. این بار نیز او به خوبی به وظایف خود عمل کرد، با این حال ، ناشنوایی باعث شد در ایجاد ارتباط کامل با کودک ناکام باشد.
در آخر درسال 1827 بتهوون ناگهان بیمار شد، یک سرماخوردگی سبب شدت بیماری او شد و بالاخره در ۲۶ مارچ ۱۸۲۷درسن 56 سالگس از پا درآمد و در بستراز دنیا رفت.
حقایقی جالب از زندگی بتهوون
شخصیت
بتهوون یشتر اوقات با خویشاوندان و بقیه مردم نزاع و به تلخی برخورد میکرد. شخصیت بسیار مرموزی داشت و برای اطرافیانش به مانند یک راز باقی ماند. لباسهایش کثیف و به هم ریخته بود. در آپارتمانهای بسیار به هم ریخته زندگی میکرد. بسیار تغییر مکان میداد. طی ۳۵ سال زندگی در وین حدود چهل بار مکان زندگیاش را تغییر داد. در معامله با ناشرانش همیشه بیدقت بود و اکثر اوقات مشکل مالی داشت.
زندگی عشقی مرموز
فرانتس وگلر دوست صمیمی بتهوون می نویسد که در میان کاغذهای شخصی او نامه های عاشقانه ای به یک زن دیده شده که هویت او هرگز معلوم نشده است.
نامرتب، اما جدی
باقی مانده ی غذاها و خوراکی ها توی ظرف های نزدیک پیانوی او می ماند و گاه در میان کاغذ نت های او دیده می شد. بتهوون که در جوانی آهنگسازی شاد و شوخ بود به میان سالی بداخلاق تبدیل شد. او در نامه ای به یکی از دوستانش ناشنوایی را دلیل تند مزاجی دانسته است. وقتی بعد از مرگ برادرش حضانت فرزند او یعنی کارل را قبول کرد به اندازه ای با این نوجوان خشن برخورد می کرد که او اقدام به خودکشی کرد.
بینش آینده
بتهوون یک کمال گرا بود، او برای معاصران خود موسیقی نمی نوشت بلکه برای نسل های آینده می نوشت. بارها تا نیمه های شب آنچه را ساخته بود جرح و تعدیل می کرد.
علاقه مند و عصبانی از ناپلئون
بتهوون تنها به موسیقی عشق نمی ورزید، بلکه به فلسفه، ادبیات و سیاست نیز علاقه داشت. در اولین مراحل کار موسیقی اش او به قهرمان پروری بسیار توجه می کرد، همچنین به انقلاب فرانسه نیز بسیار علاقه داشت و سمفونی سوم خود را به ناپلئون تقدیم کرد. اما وقتی ناپلئون خود را امپراتور نامید، از این تصمیم منصرف شد.